اتحاد جماهیر شوروی چگونه فروپاشید؟
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۹۵۴۴۱
جولای ۱۹۹۱، گورباچف و جورج بوش پدر، پیمان کاهش سلاحهای استراتژیک (استارت) را امضا کردند. سپس گورباچف در کودتایی نافرجام در ماه آگوست، در خانه ییلاقیاش بازداشت شد؛ در ماه دسامبر از سمت ریاستجمهوری استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید.
به گزارش خبرگزاری برنا، میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ رهبری کمونیستها را بر عهده داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شوروی زمان گورباچف، با تناقضهای زیادی ازجمله تقابل اقتصاد مارکسیستی با بازار آزاد روبهرو بوده است. در تقابل با پیروزیهای سرمایهداری بازار آزاد در آمریکا و دیگر کشورها، شوروی در آن زمان همچنان بر این نظریه اصرار داشته که بازار آزاد باعث بروز مشکل و مصیبت میشود. سردمداران شوروی بر این عقیده مارکسیستی پافشاری میکردند که رقابت در بازار آزاد، باعث اتلاف و مازاد تولید میشود.
اجرای سیاستهای گلاسنوست و پرسترویکا در سالهای حکومت گورباچف، بین مردم شوروی جو خوشبینانهای به وجود آورد و مردم کمکم به فکر شکلگیری جامعه آزاد افتادند. در نتیجه کنترل جریان آزاد اطلاعات توسط حکومت مرکزی شوروی محال شد و کسب استقلال بین اقمار شوروی فوریت عملی پیدا کرد.
در این میان، یک ضربه کشنده دیگر هم به پیکر شوروی وارد شد و آن، فاششدن ماجرای چرنوبیل بود؛ یعنی زمانی که کنترل جریان آزاد اطلاعات از دست حکومت شوروی خارج شده بود، مشخص شد یک ماه پیشتر ماجرای نیروگاه چرنوبیل در مرز اوکراین رخ داده و کمونیستها سعی در پنهانکاری عواقب این فاجعه انسانی داشتهاند.
فرایند اضمحلال و فروپاشی کمونیسم در شلوغیهای کشورهای تحت سلطه شوروی هم که دیگر مثل سابق کنترل و سرکوب نمیشدند، خود را نشان داد. سال ۱۹۸۸ که کمونیسم دولتی شوروی و اقمارش نفسهای آخر خود را میکشید، بسیاری از مردم آلمان شرقی از این بخش آلمان فرار کرده و از کشور خارج شدند.
سال ۱۹۸۹ هم مجارستان و لهستان موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. بین این هیاهو و تلاشهای استقلال در کشورهای اروپای شرقی، ارتش شوروی حرکتی انجام داد که این حرکت هم مانند سیاستهای آزادیبخش گورباچف دیر بود و در زمان مناسب انجام نشد.
حرکت مورد اشاره، تجاوز به لیتوانی بود که اوایل ۱۹۹۱ انجام شد و به قول جان آر. ماتیوز «بهعلت تأخیر در انجام، بیاثر بود». پیوستن دوباره آلمانهای شرقی و غربی هم در سال ۱۹۹۱ انجام شد و پیشتر در نوامبر ۱۹۸۹ بود که دیوار برلین فرو ریخته بود.
در ادامه روند فروپاشی، یک نکته تاریخی جالب وجود دارد و آن، اینکه ۳۰ می ۱۹۹۰ بوریس یلتسین، رئیسجمهور روسیه شد. باید توجه داشت که یلتسین رئیسجمهور روسیه شد نه شوروی! گورباچف هم در ادامه همین تحولات (درحالیکه هنوز نام رهبر شوروی را یدک میکشید)، در جولای سال ۱۹۹۱ تلاش ناکام دیگری برای جلوگیری از فروپاشی داشت؛ به این ترتیب که طرحی پیشنهاد داد که طبق آن، اقتصاد بازار توسعه پیدا کند، مذهب آزاد شود و گروههای جدید مذهبی نیز تشکیل شوند.
بهعلاوه قدرت انحصاری حزب کمونیست هم پایان پیدا کند. درمورد قدم پایانی نیز باید به تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ اشاره کرد که تمام جمهوریهای اقماری شوروی (به جز گرجستان) بیانیهای منتشر کرده و در آن اعلام کردند «اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد». به این ترتیب مرگ رسمی حکومت مرکزی کمونیستی شوروی رقم خورد.
اما فروپاشی شوروی، از زاویهای دیگر که مربوط به گورباچف و رهبری حزب کمونیست میشود، اینگونه خلاصه میشود: جولای ۱۹۹۱، گورباچف و جورج بوش پدر، پیمان کاهش سلاحهای استراتژیک (استارت) را امضا کردند. سپس گورباچف در کودتایی نافرجام در ماه آگوست، در خانه ییلاقیاش بازداشت شد؛ در ماه دسامبر از سمت ریاستجمهوری استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: اتحاد جماهیر شوروی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۹۵۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده
کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سوالات گردآورندگان میپردازد.
به گزارش انتخاب، این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. در ادامه بخشهایی کوتاه از این کتاب را با هم میخوانیم.
به آذین و تشکیلات اتحاد دموکراتیک مردم ایران(اتحاد دموکراتیک مردم ایران، تشکیلاتی سیاسی بود که در مهر ماه ۱۳۵۷ توسط محمود اعتمادزاده (به آذین) تشکیل شد. این تشکیلات پس از انقلاب نیز به فعالیت خود به موازات حزب توده ادامه داد و با دستگیری به آذین، فعالیت آن پایان یافت.)
-ترجمههای به آذین رو میپسندین؟بله زبان فاخر درخشانی داره، ولی تو اولین ترجمۀ جدیش ژان کریستف، جلد اول و نصفی از جلد دوم ترجمه معیوبه یعنی زمانهای افعال زمانهای فرانسویه مال زبان فرانسه است. مثلاً ما میگیم من دیدم که میاومد، ولی ترجمه به آذین نادرسته و این زمانها فارسی نیست
-بهترین ترجمه به آذین به نظر شما کدومه؟جان شیفته به نظرم خیلی ترجمۀ عالی داره زبان آراسته واقعاً درخشان، طبری میگفت اگه رومن رولان زنده بود حظ میکرد کار ترجمه به آذین یک بازآفرینی از جان شیفته به زبان فارسی در اومده طبری اصلشو هم خونده بود و میگفت کار به آذین ترجمه نیست بازآفرینیه یا اون کتاب اولن اشپیگل نوشتهٔ شارل دو کوستر ترجمه فوقالعاده درخشانی داره. خیلی پرکار بوده به آذین
- آقای به آذین به موسیقی هم علاقمند بود؟بله حتی تو وصیت نامهاش نوشته که به آداب مسلمانی مراسم کفن و دفن منو انجام بدین و بی سر و صدا جایی خاک، کنین در مسجد و خانقاه برای من مراسم نگیرین اگه دوستان و اقوام خواستن از من یادی بکنن دور هم جمع بشن و موزیک گوش کنند.
-استاد شما در جریان کار تشکیلات اتحاد دمکراتیک مردم ایران بودید؟ببینید تا اونجا که یادمه به آذین پیش از انقلاب این تشکیلات درست کرد، ولی بعد از انقلاب نمیدونم چی شد که به روز به آذین به من زنگ زد. از طرز حرف زدنش فهمیدم یه چیز غیر عادیه گفت: سایه فلان روز ساعت چهار بعد از ظهر بیا خونه ما. خُب ما همچین مناسباتی با هم نداشتیم ما هر روز همدیگه رو میدیدیم. وقتی تعیین میکنه فلان روز بیا لابد یه قرار غیر عادیه من هم حدس زدم که باید یه چیز سیاسی باشه. من قبل از ساعت چهار رفتم به خونهاش و نشستیم و حرفهای معمولی مونو زدیم. بعد کیانوری اومد و یه نفر دیگه هم اومد اونجا حرف اتحاد دمکراتیک و مطرح کردن که قرار بود یه تشکیلات دمکراتیک بی ارتباط با حزب توده ایران باشه.
من به کیانوری گفتم اصل این کار خیلی خوبه و تعدد احزاب مفیده و حتی برای مصلحت کار هم خوبه و اونهایی که نمیخوان تند و تیزیهای حزب سیاسی رو داشته باشن یه جای دمکراتیکی هست که میتونن اونجا سر یه مسائلی باهم توافق بکنن این فکر خوبیه، ولی شما بد عمل کردین به گمان من شما یعنی کیانوری، این اتحاد دمکراتیک و تشکیل دادین و بعد بدترین آدمو برای این کار گذاشتین آقای به آذین پرچم حزب توده ایرانه؛ شما این آدم بی اینکه از حزب توده ایران بریده باشه، آوردین که یه تشکیلات مستقل راه بندازه؛ خُب همه میخندن. مردم کـه بـاور نمیکنن این فقط جعلی بودن و ریا رو نشون میده.
کیانوری تند شد و گفت حالا رفیق ما سایه میخواد رفیق ما، به آذین رو به ما معرفی کنه! گفتم نه آقا من نمیخوام به آذین به شما معرفی کنم؛ آقای به آذین احتیاجی به معرفی من نداره من میگم بد انتخاب کردین. معنای حرف من این بود که شما این تشکیلاتو راه انداختین دیگه گفت: ما اینجا جمع شدیم راجع به اتحاد دمکراتیک صحبت بکنیم. پس تو چرا اگه موافق نیستی اینجا هستی؟ من دیگه منفجر شدم لبخند میزند و برگشتم به آذینو نگاه کردم گفتم: ایشون به من تلفن کرد و از نداده که من خواهش کرده ساعت چهار بعد از ظهر بیام اینجا و به من توضیح هم قضیه چیه. من خیلی خوشحال میشم پاشم برم. کیا گفت که نه من که مقصودم این نیست و حالا ما نشستیم و داریم حرف میزنیم. من تا آخر جلسه اخم کردم و ساکت نشستم (اخم مبارک را هم تقلید میکند به خنده میافتیم و تمام مدت این طوری نشستم کمی پشت به کیانوری) و دیوارو نگاه کردم.
آقای عظیمی عزیز اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشین و طمع به چیزی نداشته باشین همیشه میتونین حرفتونو بزنین.
- استاد ارزیابی تون از این تشکیلات چیه؟به نظرم یه خطای محض بود... به آذین هم باورش شده بود و همه نیروشو برای این اتحاد دمکراتیک گذاشته بود اصلاً در قالب یک رهبر قرار گرفته بود...
کانال عصر ایران در تلگرام